علی نامجو| هر سال از سوی هر کشوری شهرهایی بهعنوان کاندید به یونسکو معرفی میشوند و کارشناسان این نهاد، با بررسیهایی که انجام میدهند، برخی از این شهرها را بهعنوان شهر خلاق درزمینههای مختلف انتخاب میکنند.
امسال هم سنندج بهعنوان شهر خلاق در موسیقی و بندرعباس بهعنوان شهر خلاق درزمینه صنایعدستی از سوی یونسکو برگزیده شد. با این توضیح، نگاهی به پیشینه موسیقایی کردستان بهطورکلی و سنندج به شکل جزئیتر نشان میدهد که این منطقه ازنظر موسیقایی در قیاس با بسیاری از مناطق ایران و کشورهای همسایه، از تنوع بالاتری برخوردار است.
به همین بهانه با صدیق تعریف، آوازهخوان و ردیفدان شناخته شده موسیقی ایرانی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
اگر بنا باشد اطلاعاتی را درزمینه موسیقی منطقه کردستان و بهطور ویژه سنندج به مخاطب عام ارائه کنیم، از کجا باید شروع کنیم؟
اگر بنا باشد در تاریخ سیر کنیم و به شخصیتهای کرد و کردستانی درزمینه موسیقی اشاره کنیم بهاحتمال صفیالدین ارموی، زریاب (که به همراه صلاحالدین ایوبی به آندلس (اسپانیای کنونی) مهاجرت کرد و تأثیرات این مهاجرت را میتوان در موسیقی اسپانیا جستوجو کرد) و اسحاق موصلی جزو اولین کسانی است که نامشان در تاریخ ثبت شده است.
هرچند در این مجال برای سخن گفتن درباره این شخصیتها و البته درباره تاریخ موسیقی کردستان فرصت چندانی فراهم نیست اما میشود درباره بزرگانی همچون سید علیاصغر کردستانی، حسن زیرک و دیگرانی دیگر بهعنوان چهرههای اثرگذار در تاریخ موسیقی سخن گفت که دوران زندگیشان با عصر حاضر فاصلهای کمتر از چند دهه دارد. سید علیاصغر کردستانی در نیمه دوم قرن سیزدهم به دنیا آمد و حسن زیرک هم در سال ۱۳۰۰.
از سید علیاصغر شروع کنیم. لطفاً برای مخاطبان این گفتوگو درباره اهمیت و جایگاه او بگویید...
سید علیاصغر در یکی از روستاهای نزدیک سنندج به نام صلواتآباد متولد شد. گویا همین چند سال قبل هم بود که در همان روستا مقبرهای برای این شخصیت هنری ساخته شد. او، همدوره خوانندگانی همچون قمرالملوک وزیری، اقبال آذر و عارف قزوینی بود. سید علیاصغر، در دهه ششم قرن سیزدهم به دنیا آمد.
او اولین کسی بود که دست به کار منحصربهفردی زد؛ به این معنا که برای اولین و شاید آخرین بار در ساختار اجرایی موسیقی دستگاهی و ردیف در کلیه آثارش از کلام کردی استفاده کرد و در این زمینه واقعاً موفق عمل کرد. سید علیاصغر کردستانی آثارش را با مهر و امضاء و لحن و بیان خاص خودش ارائه میداد.
بهطور مثال بیات ترک و سه گاهی که این خواننده بزرگ خوانده، شبیه هیچ بیات ترک و سهگاه که قبل و بعد از او خوانده شده، نیست. او، خوانندهای با صدای چپکوک بود که تحریرها، کششها و احساس مخصوص به خودش را در آثاری که میخواند، ارائه میداد.
البته مقصود من این نیست که صدای دیگر خوانندگان همعصر او مخصوص به خودشان نبوده اما آثار آنها بر ادبیات کلاسیک فارسی استوار بود و همین موضوع در کنار تحریرها، کششها و غلتهای آوازی او باعث تفاوت و تمایز بسیار محسوس سید علیاصغر با بقیه خوانندگان همدورهاش میشد. از نگاه من، تنها کسی را که میشود تا حدودی در شیوه خوانش با سید علیاصغر مقایسه کرد، قمرالملوک وزیری است.
صحبت درباره سید علیاصغر کردستانی در این مجال نمیگنجد. جا دارد درباره جزئیات فنی در خوانش و دیگر خصوصیات این هنرمند بزرگ سمینارها و جلسات تخصصی برگزار شود. این نکته را هم یادآوری میکنم که برای اولین بار زندهیاد روحالله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران از این هنرمند بزرگ نام برده است.
سید علیاصغر حدود ۵۰ سال بیشتر زندگی نکرد اما با توجه به امکانات آمدورفت آن دوران و مدت کوتاه عمر این هنرمند، از او آثار ارزشمندی به یادگار مانده است. در آن دوران رفتوآمد از سنندج به تهران کار مشکلی بود اما سید علیاصغر در سفرهای زیادی که به تهران داشت، با همراهی نوازندگان تراز اول آن دوران پایتخت حدود ۱۴ صفحه یا شاید هم بیشتر ضبط کرد و این صفحات در همان دوران در اختیار مردم قرار گرفت.
با توجه به توضیحات شما، سید علیاصغر ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی را از چه کسی فراگرفته بود؟
یکی از رازهایی که درباره زندگی سید علیاصغر هنوز کشف نشده، همین موضوع است. البته نظرات مختلفی دراینباره مطرح شده اما این دیدگاهها را بیشتر باید افواهی و حدس و گمان بهحساب آورد.
مثلاً گویا عارف چند باری به سنندج سفر کرد و سید علیاصغر از او بخشی از ردیف موسیقی ایرانی را آموخت. عدهای دیگر بر این عقیدهاند که در سنندج تارنوازی زندگی میکرد که گویا ردیف موسیقی ایرانی را میدانست و او ممکن است ردیف موسیقی ایرانی را به سید علیاصغر آموزش داده باشد.
از طرف دیگر ممکن است سید علیاصغر با شنیدن صفحات موجود از خوانندگان پایتخت و هوشمندی و دقت بالای خودش کلیات ردیف را آموخته باشد. برخی از آثار سید علیاصغر را در طول سالهای گذشته بعضی از فعالان عرصه موسیقی در ایران بازسازی کردهاند که در جای خودش باارزش است اما وقتی این آثار را با آنچه از سید علیاصغر به جا مانده مقایسه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که او آثاری را خوانده است که به نظر من، تنها خودش از پس اجرایش برمیآمد.
کردستان و بهخصوص سنندج جزء مناطقی از ایران است که گونههای مختلفی از موسیقی را در خود دارد. از نگاه شما این گوناگونی تا چه حد در انتخاب سنندج بهعنوان شهر خلاق درزمینه موسیقی مؤثر بوده است؟
همانطور که در پرسش شما آمده بود، در سنندج گونههای مختلفی از موسیقی وجود دارد. یکی از این انواع، موسیقی خانقاهی است که بیشتر حول مسائل عارفانه حرکت میکند.
این نوع موسیقی در حوزه ریتم و ملودی تنوع زیادی دارد. گونه دیگری از موسیقی این منطقه، موسیقی بزمی است که ویژگیهای مخصوص به خودش را دارد و خوانندگانی همچون حسن زیرک در این زمینه سرآمدند. البته این به آن معنا نیست که حسن زیرک تنها درزمینه موسیقی بزمی فعالیت داشته است.
نام حسن زیرک هم بهعنوان یکی از خوانندگان موفق و البته ماندگار موسیقی در تاریخ کردستان آمده است. لطفاً درباره حسن زیرک هم برایمان توضیح دهید...
حسن زیرک خوانندهای بود که فعالیتهای گستردهای را درزمینه موسیقی در ایران و عراق انجام داد و از او آثار زیادی به یادگار مانده است. البته حوزه فعالیت حسن زیرک منحصر به ایران و کردستان نبود و آوازه این خواننده ارجمند تا دیگر مناطق کردنشین کشورهای همسایه هم پیچیده است.
او در بوکان به دنیا آمد و در مناطق مختلفی به فعالیت درزمینه موسیقی پرداخت. او به شهرهای مختلف در ایران و عراق سر میزد و در ایستگاههای رادیویی آن شهرهای میخواند.
حسن زیرک بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت و در تهران و کرمانشاه سکونت داشت. همزمان با ریاست مظهر خالقی بر رادیوی کرمانشاه بود که حسن زیرک در کرمانشاه ساکن شد و با گروهها و ارکسترهای مختلفی به اجرای برنامه پرداخت. ظاهراً حدود ۷۰۰ قطعه با صدای حسن زیرک ضبط شده است.
یکی از آلبومهایی که با صدای شما ضبط شده، آلبوم کردانه است که با همکاری گروه کامکارها منتشر شد. در توضیح این آلبوم آمده بود که این اثر در سبک سنتی و کردی ارائه شده است...
این تعبیر خود من درباره موسیقی مناطق مختلف است که با سازهای موسیقی سنتی ضبط میشوند. از نگاه من چنین آثاری را باید موسیقی شهری شده مناطق، نامید. با این توضیح آثاری را میشود در زمره آثار موسیقی مناطق تلقی کرد که در منطقه مخصوص به خودش، با خوانندگان، نوازندگان و سازهای همانجا اجرا شود.
اغلب فعالان درزمینه موسیقی مناطق در ایران اوضاعواحوال خوشی ندارند و اغلب مسئولان زمانی به یادشان میافتند که این هنرمندان روی تخت بیمارستان افتادهاند و آخرین لحظات عمرشان را سپری میکنند. با این توضیح از نگاه شما انتخاب سنندج بهعنوان شهر خلاق درزمینه موسیقی چه تأثیری روی زندگی این افراد و فعالیت آنها میتواند داشته باشد؟
این احتمال وجود دارد که انتخاب سنندج بهعنوان شهر خلاق درزمینه موسیقی، به ساخت اماکنی برای اجرای موسیقی در این شهر کمک کند. از سوی دیگر شاید سازوکاری فراهم شود که این هنرمندان که از نگاه من، آنان را باید استادان واقعی هنر واقعی موسیقی نامید، بتوانند موسیقی منطقه خودشان را به دنیا معرفی کنند و شاید شرایطی فراهم شود که در آن، فعالیت و زندگی این افراد کمی به سامان شود.
البته نباید فراموش کنیم که مدیریت دولتی در بخش فرهنگی میبایست وظیفه حمایت از این گروه و بهطورکلی فعالان عرصه فرهنگ و هنر را در کشور داشته باشد اما در شرایط کنونی که به فرهنگ و هنر و فعالانش از سوی بخش دولتی توجهی نمیشود، شاید یونسکو بتواند سازوکاری را فراهم کند که این هنرمندان آثارشان را اجرا کنند و زندگی بهتری داشته باشند.
در پایان این گفتوگو میبایست یادآوری کنم که ذکر نام همه بزرگان عرصه موسیقی در کردستان در این مقال نمیگنجید؛ هنرمندانی همچون استاد مظهر خالقی با پیشینه بسیار پربارش، خانواده هنرمند کامکارها که در حوزه موسیقی آثار ارزشمندی از خود به جامعه ارائه کردند و بسیارانی دیگر. امیدوارم که در فرصتی مناسبتر بتوانم به تفصیل درباره هرکدام از این هنرمندان سخن بگویم. این زمان بگذار تا وقت دگر.