یادمان استاد حسن کسایی گريه كن كه گر سيل خون گري ثمر ندارد...
, تعداد نمایش
934 ,
تعداد نظرات
0
یادمان استاد حسن کسایی، چاپ شده در ویژه نامه روزنامه شرق 27 خرداد1391
گريه كن كه گر سيل خون گري ثمر ندارد...
... سفر حجمي در خط زمان و به حجمي خط خشك زمان را آبستن كردن/ حجمي از تصويري آگاه كه ز ميهماني يك آينه برميگردد/ و بدينسان است كه كسي ميميرد و كسي ميماند...
بودن يا نبودن و حضور آدمي در هستي به تاثير و تاثيرگذاري است كه در عمر محدود و معدود خود در خط زمان ميگذارد و استادكسايي بيشك و بيهيچ چون وچرايي از آن محدود و معدود گرانمايه آدمياني است كه تاثير مانا و بسيار ارزشمند و كمنظيري روي بخشي از فرهنگ بشري گذاشته است.در اين مجال بسيار كوتاه و اندك و غمناك نميتوان مطلبي درخور استاد گفت، آن هم با بضاعت اندك شاگردي چون من. با توجه به ساختمان ساده و كمامكان بالقوه ساز ني، استادكسايي آنچنان امكان غيرقابل انجامي را از اين ساز به نمايش ميگذارد كه حيرتانگيز است و ناممكن.بر اين گمانم كه ديگر جايي براي خلاقيت و مانور فني نينوازان معاصر و چه بسا آينده باقي نگذاشته باشد. گمان نميرود كه ديگر كسي بتواند از اين ساز با اين ساختمان ساده، خلق ديگري فراتر از معجزه استادكسايي بيافريند. استادكسايي با ممارست و حوصله و لبريز از عشق، ناممكنها را ممكن ساخت و هر آنچه را كه گمان نميرفت در توان اين خشك چوب باشد را، استاد با ذهن زيبا و خلاق خود جاني اهورايي بخشيد. فقدان اين بزرگمرد، اين پدر معنوي موسيقي ايران براي جامعه موسيقي ضايعهاي است غيرقابل جبران؛ موسيقي در هجر او ميگريد و در هجرانش خواهد گريست.
شرح اين هجران و اين خون جگر/ اين زمان بگذار تا وقت دگر!
ویژه نامه روزنامه شرق