هر طور که نگاه کنیم و از هر زاویه ای،کلماتی مانند سانسور،ممنوع القلم،عدم انتشار، و ... و کلماتی از این دست نا خودآگاهانه نوعی واکنش منفی ایجاد می کنند در خواننده و یا هر کسی که بگونه ای در معرض اینگونه حملات قرار می گیرد.
تا قبل از کودتای 28 مرداد بویژه از شهریور 20 تا زمان آن کودتای شوم در تهران و شهرستانها غوغایی از انتشار نشریات مختلف با طرز تفکرهای گوناگون برپا شد.حاصل آن رونق،پیدایش و پیدایی روزنامه نگارانی بود که هنوز که هنوز است نام احمد دهقان،کریم پورشیرازی و ... که در راه روزنامه نگاری حتی جان باختند فراوان است.بگذریم از این که نفسِ روزنامه نگاری بگونه ای ناپیدا مولد نویسندگانی هم می شود که اگر خوب دقت کنیم آن نویسندگان صاحب نام روزگاری روزنامه نگار بوده اند.متأسفانه بعد از 28 مرداد بمدت حدوداً یک دهه پنداری همۀ جامعه یکجا ممنوع القلم شده باشد،جز چند روزنامۀ وابسته به دولت هیچ نشریه ای اجازۀ انتشار نمی یافت مگر مثلاً فرماندار نظامی وقت مهر تأیید روی روزنامه ای زده باشد.بعد از آن دوران سیاه در دهۀ 40 این رنگ سیاه به نوعی تعدیل پیدا کرد و خاکستری شد و بدلایل تکانه های سیاسی اندکی فضای تنفس بوجود آمد و تا یک دهه باز ما شاهد انتشار البته نه در حد ایده آل بلکه تا حدودی اندک شمار نشریات مختلف بودیم و بعد از دهۀ 50 باز همان وضع گذشته پدید آمد تا انقلاب.پس از انقلاب بی گمان ما شاهد درخشان ترین دوران تاریخ نشر بودیم،بی واهمه از اینکه فلان روزنامه مربوط به کدام جریان ایدیولوژیک است انواع نشریات از هر دست منتشر می شد و محصول آن آگاهی ناباورانۀ توده های مردم بود از اوضاع اجتماعی که مربوط به سرزمین آنان بود.متأسفانه در سالهای اخیر ما پی در پی شاهد گهگاهی یا همیشگی نشریاتی هستیم که از صافی وزارت ارشاد رد نمی شوند.در همین جامعۀ ما کلماتی باب شده که با این روش مغایرت دارد،کلمات و جملاتی مثل تکثر گرایی،تکثر اندیشه،مردم سالاری،جامعۀ مدنی و سرانجام مطبوعات بعنوان رکن چهارم دموکراسی و .... از جملۀ همین رورنامه ها روزنامۀ "اعتماد" ماست. "اعتماد" مگر چه کرده بود و چه نوشته بود که مستوجب "ذنب لا یغفر" شده باشد و درمحاق تعطیل فرو رود.باید دید مسوولان مربوطه از چه میترسند؟!اگر روزنامه ای که اساس حاکمیت را پذیرفته و با آن مشکلی ندارد مثلاً مهر یا انگ برانداز بخورد با کدام وسیله؟!با چه کسانی؟!و از چه راهی؟!
ممکن است گفته شود پاره ای از روزنامه ها خط دهی میکنند مثلاً برای فلان جریانی که با اصل جمهوری اسلامی مخالف است! سوال این است حدود و ثغور این خط دهی ها کدام است؟!آیا با سلایق شخصی می توان روزنامه ای را در سمت و سوی مخالف، آن هم از نوع براندازی متهم کرد؟چرا نباید موارد تخلف بصورت آیین نامه یا دستورالعملی معین در جامعه مطرح شود تا همگان بدانند حدود دوری و نزدیکی به خط قرمز کدام است؟!صرف نظر از هر انگیزه ای بهر حال عده ای از اهل قلم در این مُلک روزگار می گذرانند که از این رهگذر نان زن و بچه شان را فراهم می آورند.آخر با تعطیلی روزنامه،خانوادۀ اهل قلم به کجای این شب تیره بیاویزند قبای ژندۀ خود را؟جذب کدامین نهاد یا مؤسسه و یا شرکت و یا هر سازمانی شوند تا نان بخور و نمیر خود را به قول مرحوم آل احمد "از همین حق البوق" در آورند؟!
این کدام جریان است که از انتقاد وحشت دارد و چرا وحشت دارد؟اتفاقاً چون نیک بنگری انتقاد موجب پالوده شدن و سلامت جامعه در همۀ ابعاد تواند بود،مگر آنکه ریگی به کفش کسی باشد که از انتقاد بترسد!!! فراموش نکنیم خداوند در قرآن به قلم سوگند خورده،از معدود دفعات که در قرآن قسم یاد شده یکی هم " نون و القلم و ما یسطرون " است.
مدتی این مثنوی تأخیر شد مهلتی بایست تا خون شیر شد
خون ما که از اول شیر بود و مهلتی نمی خواست.در محاق تعطیل رفتن مقولۀ دیگری است بسیار مذموم.حالیا پس از چندی آن ایام فراق گذشت.تولد دوبارۀ "اعتماد" بارقۀ امیدی است برای ما اهل رسانه بویژه ما هنرمندانی که با کارهنر در واقع رسانه ای هستیم.رسانۀ ما هنر است و با این رسانه و آن رسانه بالمآل رشد خواهد یافت.چرا که هر دو چه روزنامه نگاری و چه موسیقی،بطور عام هنر،بالهای شکوهمند پرندۀ آزادی اند که اگر نباشد یکی از آن دو و یا هر دونفس پریدن و پروازورهایی مصداق عینی نمی یابد.
جامعۀ متکثر و مردم سالار به مثابۀ آن پرنده است که پر پرواز می خواهد وگرنه پرندۀ "تاکسیدرمی" شده ایست که به هیچ کاری نمی آید و حتی ارزش دیدن هم ندارد.انتشار مجدد "اعتماد" را به فال نیک باید گرفت و آرزو می کنیم که اساساً همۀ دست اندرکاران حوزۀ مطبوعات از موهبت آزادی نسبی قلم برخوردار شوند و ما نیز چون گذشته شاهد تضارب اندیشه ها و برخورد افکار متفاوت و حتی متغایر باشیم.
یادم نیست کدام متفکری گفته است: "با تو مخالفم اما حاضرم جانم را بدهم تا تو حرفت را بزنی".
مقاله چاپ شده در روزنامه اعتماد - 29 خرداد 1390