قامتي بلند به بلنداي قامت بنان
, تعداد نمایش
582 ,
تعداد نظرات
0
مقاله چاپ شده در ضمیمه روزنامه شرق - 6 مرداد 1390
پرونده (13) / صديق تعريف
نه مجنونم كه دل بردارم از دوست
درباره استاد بنان ميتوان در فرصت و فراغت و مجال و آرامشي كه كمياب است، ساعتها صحبت و گفتوگو كرد يا صفحات بيشماري را به رشته تحرير درآورد كه در اين مجال كوتاه و اندك تقريبا ناممكن است و كاري بسيار دشوار. تنها ميتوان گذرا و به اجمال به گوشههايي از ويژگيهاي منحصر به فرد اين بزرگ مرد آواز ايران اشاراتي مختصر كرد و گذشت.
ميتوان گفت، استاد بنان يكي از تاثيرگذارترين و منحصربهفردترين خوانندگان معاصر موسيقي ايران زمين است. سبكوسياق منحصر به فرد بنان او را از آوازهخوانان قبل و بعد از او كاملا و به روشني مجزا ميكند. او آنچه را كه از استادان خود به طور مستقيم و غيرمستقيم فرا گرفته بود را با خلاقيت و دانش و خصوصا هوش سرشارش همراه كرد كه فرآيند اين تلاش و كوشش آوازهايي است نرم، گرم، قدرتمند و فاخر كه دل هر صاحبدل صاحبذوقي را تسخير ميكند. از ردپاي سياق و شيوه اجرايي او در آواز ايران كمتر ميتوان نشاني جست. اما نشانههايي از سياقش را ميتوان گاهي در آواز خوانندگان بعد از او پيدا كرد. از ويژگيهاي بارز صداي بنان ميتوان به مخملين بودن صدايش و همچنين به بمهاي گرم و تاثيرگذار و منحصر به فرد او اشاره كرد. اشاره به انتخاب مناسب شعر و توجه و وسواس بسيار زياد وي به كلام و رعايت و دقت بسيار او در وضوح اجراي كلمات و توجه بسيار زياد او به معنا و محتواي كلام و اكسنتگذاري روي كلمات خاص براي بيان محتوايي كلام و آواز از ديگر اشارات لازم است. آواز بنان به ويژه در پارهاي از اجراهايش حقيقتا به اعجاز نزديك ميشود، آوازهايي چون «ديلمان» و تصانيفي چونان «كاروان» و «من از روز ازل» (كه هر دو از ساختههاي آهنگساز معاصر و نوازنده بيبديل و بزرگ پيانو استاد مرتضيخان محجوبي) يا اجراي بسيار قدرتمند، حيرتانگيز، دقيق و پراحساس «آمدي جانم به قربانت» اثر ماندگار، جاودانه و تكرار نشدني استاد بزرگوار و صاحب انديشه و فرهنگمند موسيقي ايران زمين استاد روح الله خالقي و دهها اثر ماندگار ديگر. بازآفريني و اجراي ديگر بار اين آثار قامتي ميخواهد بلند به بلنداي قامت بنان و فرهنگمندي و قدرت و شهامت و توان اجرايي و عشقي عميق را طلب ميكند كه در روزگار شهوت شهرت و ثروت و قدرت كجا و از كه ميتوان سراغش را گرفت. اينها و بسيار ناگفتههاي ناگفته مجالي ديگر ميطلبد كه اين زمان بگذر و بگذار تا وقت دگر!
شرح اين قصه مگر شمع بر آرد به زبان
ور نه پروانه ندارد به سخن پروايي
روزنامه شرق - ضمیمه